وبلاگ شخصی عارف قهرمانزاده


دست نوشته های عارف قهرمانزاده

یلدا زنیست که از حوالی پاییز میرسد

یلدا زنیست که از حوالی پاییز میرسد
یلدا زنیست
گم شده در انحنای سرد
او میرسد تا که ما را به سرد ترین فصل میتلا کند
یلدا زنیست فاحشه که از حوالی سیبری
هر ثلث سال یک بار به در خانه میکوبد
او میرسد و تمام مردان باکره شهر را میپوشد
یلدا زنیست با یک جفت انار قرمز و لبهای سرخ با تن پوشی سبز
یلدا زنیست که فکر تلافی کردن درد های زمستان های سال قبل را با خود میکشد
یلدا، زشت ترین آیه در کتاب فصل
حساب های سال پیش را بستان
برو، دیگر کسی به فکر انار قرمز و لبهای سرخ نیست
اینبار که آمدی
تو را به خانه نخواهم برد
تو را میان کوچه های شهر میکشم
تا تمام بچه های کار طعم انار های قرمزت را بدانند
لب های سرخ تورا قاچ کنند
و تن پوش گرم تورا بپوشند
باید تو را سر سفره تنگ دست ترین زنان شهر ببرم
تا از تمام تو سهم یک سال خود را بردارند
و از مزرعه گندم چشم هایت هزاران گندم را انبار کنند
آخ یلدا
زن،باکره ی داستان من
یلدای فصل های پر از التهاب
 
عارف قهرمانزاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

من صدات زدم برادر

برادر

در حس خلوتی از شب، زمانی که ستاره‌ها به هم شگفت‌زده نگاه می‌کردند و ماه زیبا، رازهای شب را در بغل خود محکم نگه می‌داشت، دو برادر به هم دست یافتند. این داستان آغاز شد وقتی برادر کوچک، از دست‌رفته در گرداب تنهایی گم شده بود و برادر بزرگ‌تر پس از پانزده سال تلاش بی‌وقفه، در آغوش زمان از دل کوه‌های حیرت‌انگیز عشق پیدا شد.

هنگامی که برادر بزرگ به ساحل تنهایی برادر کوچک خود رسید، قلبش با لرزش شکسته از نگاه تنهایی او پر شد. نور ماه بر روی چهره‌اش افتاد و اشک‌های خسته‌ای از چشمانش سرازیر شد. با آرامش، او نزدیک شد و گفت: "برادر کوچکم، تو را پیدا کردم."

برادر کوچک با چشمانی پر از حس شکرگزاری و شگفتی به چشمان برادر بزرگ‌تر نگاه کرد. با یک حرکت نرم، او را در آغوش گرفت و گفت: "از تو برادر ناامید نبودم، اما هیچ وقت فکر نکردم که چقدر می‌تواند عشق تو را به من بازگرداند."

از آن روز، آسمان زندگی آن دو برادر، به رنگ‌های جدید عشق و امید پر شد. هر روز، گویی صفحه‌ای جدید از کتاب عاشقانه زندگی آنها را باز می‌کرد. آنها با هم سحرآمیز خندیدند، به یکدیگر نگاه کردند و در دلهایشان، نغمه‌های عاشقانه آهنگ زندگی به صدا درآمد.

عشق برادران، از هر گوشه‌ای با بویی دلنشین پخش می‌شد. آن دو با هم، هر دقیقه را با لحظات شیرین توأم کردند و قلبهایشان به رقص درآمد. حالا که دوباره به یکدیگر پیوسته بودند، روزهای خوب و شاد با دستان باز برای آنها در انتظار بود.

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

دوره ششم آفتاب گردان ها

دوره ششم آفتاب کردان ها

 

 

 

برای شاعرانی که در دوره های متفاوت شهرستان ادب حضور داشته اند و یا اینکه در دوشنبه های شعر این موسسه حضور پیدا می کنند؛ شعر و شاعری یک دنیای دیگری است.
باید گفت شاعران و اساتیدی که در شهرستان ادب فعالیت می کنند، تاثیر قابل توجهی بر روی شاعران جوان می گذارند تا آنها بتوانند راه خود را به بهترین شکل ممکن پیدا کنند.

حضور در دوره ششم آفتابگردانها هم نصیب بنده حقیر شد و همین واسطه می‌توان گفت تعداد قابل توجهی از دوستان بزرگوار را در زمینه ادبیات پیدا کردند که هریک از آنها به عنوان دوری از جعبه جواهر و دنیای ادبیات به حساب می‌آیند.

 

اساتیدی مانند استاد بزرگوار محمد علی مودب، مبین اردستانی، وحید سمنانی و بزرگوارانی از این قبیل از جمله کسانی بودند که در طی دوره ششم آفتابگردان ها همراه شاعران جوان بودند.
مسئله دیگری که هرگز از یاد نمیرود این است که هنگام خداحافظی تقریباً تمام افرادی که در دوره حضور داشتند بغضی نهفته را در سینه خود می پروراندند که ناشی از دوری و جدایی بعد از آشنایی و همدلی بود.

دوره ششم آفتابگردان ها را می‌توان از جمله دوره هایی به حساب آورد که به دلیل یادگیری حجم قابل توجهی از مفاهیم مختلف ادبی و همچنین اخلاق شاعرانه از جمله بهترین دوره های هنری به حساب می آید.

باید از موسساتی مانند شهرستان ادب سپاسگزار بود که همه سال اقدام به برگزاری چنین دوره هایی می‌کند تا بزرگواران مختلفی از سراسر کشور بتوانند در دوره حضور داشته باشند و همدیگر را بشناسند.
به غیر از شناختی که در طی دوره توسط شاعران نسبت به یکدیگر حاصل می‌شود، درک مفهومی و درست است شعر از جمله مفاهیمی به حساب می‌آید که بعد از اتمام دوره شاعران را به همراه خود تا بیکران عمر خواهد برد.

هر چند در جامعه امروز شعر و شاعری را از جمله هنرهای مغفول از طرف مردم می‌توان به حساب آورد؛ اما همواره تعداد قابل توجهی از افراد متفاوت در جامعه اقدام به سرایش شعر های متفاوت جهت ارتباط حسی و ذهنی با مخاطبان خود می کنند.

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰
عارف قهرمان زاده:
نویسنده، روزنامه نگار، شاعر و پژوهشگر
زمینه فعالیت: گردشگری، جامعه شناسی و اکوتوریسم
بسیاری از مطالب و مفاهیم قابل اشتراک هستند به همین امید هنوز بلاگر هستم.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان