پاییز از راه رسیده است
باید دوباره شال و کلاه کنم
فردا باید خود را سر کلاس برسانم
با همان کفش هایی که باران پاییزی را به جورابم وی رساندند
باید دوباره صابون به شکم بزنم برای لبوی داغ
باید تمام رخت ها را قبل از طوفان های نابگاه از بند جمع کنم
آه چقدر کار دارم در این روزهای پاییزی
تازه باید دوچرخه ام را ببرم ته انباری تا سال آینده بعد از گرفتن کارنامه بیرون بیاورم
به خودم قول داده ام
قول دادم امسال موقع شستن فرش ها بجای بازیگوشی کمک کنم
به مادرم، به خواهرم
شاید کمی هم وقت داشته باشند برای رسیدن پاییز مرثیه بخوانند