وبلاگ شخصی عارف قهرمانزاده


دست نوشته های عارف قهرمانزاده

دوره ششم آفتاب گردان ها

دوره ششم آفتاب کردان ها

 

 

 

برای شاعرانی که در دوره های متفاوت شهرستان ادب حضور داشته اند و یا اینکه در دوشنبه های شعر این موسسه حضور پیدا می کنند؛ شعر و شاعری یک دنیای دیگری است.
باید گفت شاعران و اساتیدی که در شهرستان ادب فعالیت می کنند، تاثیر قابل توجهی بر روی شاعران جوان می گذارند تا آنها بتوانند راه خود را به بهترین شکل ممکن پیدا کنند.

حضور در دوره ششم آفتابگردانها هم نصیب بنده حقیر شد و همین واسطه می‌توان گفت تعداد قابل توجهی از دوستان بزرگوار را در زمینه ادبیات پیدا کردند که هریک از آنها به عنوان دوری از جعبه جواهر و دنیای ادبیات به حساب می‌آیند.

 

اساتیدی مانند استاد بزرگوار محمد علی مودب، مبین اردستانی، وحید سمنانی و بزرگوارانی از این قبیل از جمله کسانی بودند که در طی دوره ششم آفتابگردان ها همراه شاعران جوان بودند.
مسئله دیگری که هرگز از یاد نمیرود این است که هنگام خداحافظی تقریباً تمام افرادی که در دوره حضور داشتند بغضی نهفته را در سینه خود می پروراندند که ناشی از دوری و جدایی بعد از آشنایی و همدلی بود.

دوره ششم آفتابگردان ها را می‌توان از جمله دوره هایی به حساب آورد که به دلیل یادگیری حجم قابل توجهی از مفاهیم مختلف ادبی و همچنین اخلاق شاعرانه از جمله بهترین دوره های هنری به حساب می آید.

باید از موسساتی مانند شهرستان ادب سپاسگزار بود که همه سال اقدام به برگزاری چنین دوره هایی می‌کند تا بزرگواران مختلفی از سراسر کشور بتوانند در دوره حضور داشته باشند و همدیگر را بشناسند.
به غیر از شناختی که در طی دوره توسط شاعران نسبت به یکدیگر حاصل می‌شود، درک مفهومی و درست است شعر از جمله مفاهیمی به حساب می‌آید که بعد از اتمام دوره شاعران را به همراه خود تا بیکران عمر خواهد برد.

هر چند در جامعه امروز شعر و شاعری را از جمله هنرهای مغفول از طرف مردم می‌توان به حساب آورد؛ اما همواره تعداد قابل توجهی از افراد متفاوت در جامعه اقدام به سرایش شعر های متفاوت جهت ارتباط حسی و ذهنی با مخاطبان خود می کنند.

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

در شهر شنیدم به کسی تیر زدند

عارف قهرمانزاده

 

 

در شهر شنیدم به کسی تیر زدند
هفت تیر کشیدند و دلی سیر زند

در شهر شنیدم که کسی یاغی شد
ما بین همین معرکه آژیر زدند

با گربه صفت ها که کسی کار نداشت
در همهمه یک هیکل چون شیر زدند

یک عاشق دیوانه به پا خواسته بود
یک عده فقط دست به تفسیر زدند

یک عده هم آن طرف فقط میدیدند
چایی و کمی بعد نخی تیر زدند

یک عده از این معرکه دل خوش بودند
هی دست به نشر عکس و تحریر زدند

نیرو نرسید و حمله ها پایان یافت
زالو صفتان دست به تحقیر زدند

ما بین همین واهمه ها خوابم برد
من را به همان اسلحه با تیر زدند

عارف قهرمانزاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

من آن تک شاخه پیرم که دیگر گل نخواهم داد

عارف قهرمان زاده

 

من آن تک شاخه پیرم که دیگر گل نخواهم داد
مجال همنشینی را به یک بلبل نخواهم داد

چنان خشکم چنان تنها که گویا متن پاییزم
و حتی در همین حالت دگر سنبل نخواهم داد

شبیه شاخه پیری که فصل میوه اش رد شد
برای سرخوشی ها تان کمی الکل نخواهم داد

تمام سمفونی ها را برایم باد میسازد
برای جشن نت هایش دو ر لا سل نخواهم داد

من آن تک شاخه پیرم که دیگر خسته ام از خود
تماما خار خواهم شد و دیگر گل نخواهم داد

عارف قهرمانزاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

چای دارچین و قند وانیلی

عارف قهرمانزاده

 

چای دارچین و قند وانیلی
ماجرای عجیب سیسیلی
بحث داغ تمام نشریات
از مضرات عقد فامیلی


صفحه اقتصاد تاکیدات
حکم محکوم شرح تهدیدات
بحث کمبود مهلک دارو
با وجود تمام تمهیدات


لغو اعدام لحظه آخر
یک تصادف دو کشته بابلسر
ازدیاد جوان سیگاری
مرگ یک زن درون بالا بر

 

نبش قبر دو مرده در پاریس
نرخ خوب فروش فیلم هیس
تیتر اول طلاق سیمین و
ماجرای گرفتن تندیس


شخص سوم همیشه یک جانی
رد مال دو مرد افغانی
کسب کار و رکود بی مفهوم
هی عرق های سرد پیشانی

ریش کافکا رژیم کم چربی
تحت تاثیر یک زن غربی
درد سنگین یک کمر بعدا
یک مسکن و خواب تک ضربی

تیتر دوم سقوط نرخ طلا
ارز یک پله  میکشد بالا
نفت یک پله میکشد پایین
خسته ام از تمام جریان ها

خسته ام از رسانه ها اخبار
خسته ام از متون پر تکرار
خسته یعنی که در غزل هایت
دست بردن به زور با اجبار


جبر یعنی که در اتاقی سرد
فکر کردن به یک زن نامرد
جبر یعنی که ناشر شعرت
درد ها رادوباره جارو کرد


شعر یعنی که وقت تنهایی
با نوشتن کنار می آیی
مینویسی که محرمت باشد
مثل افکار تلخ بیضایی


خسته ام از حقیقتی مرموز
حرف های قشنگ دامن سوز
خسته ام از رمان و شعر نو
خسته ام از همینک از امروز


خسته ام از هجوم بر بر ها
از تفاهم میان لشکر ها
عهد هایی که بسته خواهد ماند
محض تصدیق نا برابر ها


عارف قهرمانزاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

من مانده ام و وسعت سنگین راه ها

راه

 

من مانده ام و وسعت سنگین راه ها

با شرمی از نکرده ترین گناه ها


این شهر در مقابل من قد کشیده است

چون سوزنی گه گم شده ما بین کاه ها


سرخ و سفید و زرد رنگی نمانده است

من مانده ام و بوسه تلخ از سیاه ها


چون شاه کشوری که در آن کودتا شده است

دلگیرم از خیانت سخت سپاه ها


یوسف ترین شهر خودم بوده ام ولی

از قصر رفته ام و رسیدم به چاه ها


گرگینه های هیز و شکم باره در مسیر

باید گذشت از لب این پرت گاه ها


شعری چکید و قامت من را به خون کشید

هل من مبارزی وسط قتل گاه ها


من زنده ام هنوز و غزل فکر میکنم.

یک معجزه است در وسط مرده خواه ها


عارف قهرمانزاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

دختر شاه قجر باز چه خوابی دیدی

قهوه قاجار

 

 

قهوه چرخاندی و خواب از سر من قاپیدی
دختر شاه قجر باز چه خوابی دیدی


ته فنجان من از فال تو سر شار تر است
قدری آرام بگیر حضرت دیوانه مست

دست بردار از این شیطنت تکراری
در سرت باز بگو فکر چه چیزی داری


گفته بودم که سر آخر به تو سر میبازم
من خودم را سر این پیچ گذر میبازم

من زمین خورده و مفلوک تو بالا و بلند
بازی انگار تمام است عزیزم تو بخند

روز بر هم کنش عشق و غرور است نرو
چشم هفتاد و دو ملت همه شور است نرو

ترسم این است بگیرند و دچارت بکنند
گرگ ها نقشه کشیدند شکارت بکنند

این جهان جنگل انبوه شغال است و کلاغ
کرکسان بست نشستند در آرامش باغ

از تب تند خبابان گذرت خواهم داد
از سراشیبی تهران گذرت خواهم داد

از مبادا و مباد از لبه تیز هبوت
از هم آوردی انسان وسط سیب و سقوط


شاعر عارف قهرمانزاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

دلتنگ ترین شعر مرا میخوانی

دلتنگ ترین شعر مرا میخوانی
انگشت به لب میبری و میمانی

لیلای اساطیری اندیشه من
اینک تو و این حالت سر گردانی

با این همه سرگیجه بعد از مستی
افسرده ترین حالت یک انسانی

یک روح به یک جن در گوشی میگفت
احساس منه دل شده را میدانی

آهسته برو که خون من گردن توست
هرچند که تو یک زن بی وجدانی

میخواهم از این گفته خجالت بکشم
اظهار نظر های به این عریانی

اما چه کنم که عالمی میدانند
ابعاد همین فاجعه انسانی

 

 

عارف قهرمان زاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰
عارف قهرمان زاده:
نویسنده، روزنامه نگار، شاعر و پژوهشگر
زمینه فعالیت: گردشگری، جامعه شناسی و اکوتوریسم
بسیاری از مطالب و مفاهیم قابل اشتراک هستند به همین امید هنوز بلاگر هستم.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان