وبلاگ شخصی عارف قهرمانزاده


دست نوشته های عارف قهرمانزاده

تو کریستوف کلمب باش

من یک قاره متروکم روی نقشه بی کسی
تو کریستوف کلمب باش بگو از راه میرسی
 
من یک جنگ جهانی که یک هیتلر  کم داره
من یک شهر بی طرف که هی روش بمب میباره
 
یک اقیانوس خسته یک ساحل طولانی
صدها نهنگ بی مغز باز اومدن مهمانی
 
بیا آتش بس بده به جنگ این سرزمین
تو صلیب سرخ باش تو مرکز فلسطین
 
دستور بده نهنگ ها توی ساحل نمیرن
رو کویر خشک ما ابرا بارون بگیرن
 
یه چرنوبیل که هیچی دیگه سمتش نمیاد
یه دیکتاتور که دنیا دیگه اونو نمیخواد
 
یک جنگل مخوف ام یک خونه رعب آور
پر از حیوان وحشی پر از کفتار لاغر
 
یک تابوت مرموز تو اهرام ثلاثه
یک طلسم که هرکی دست بزنه میبازه
 
عارف قهرمان زاده
 
نیروگاه اتمی چرنوبیل
 
عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

من یک جزیره ام با یک درخت پیر

جزیره

 

من یک جزیره ام با یک درخت پیر
از هر طرف منم تو مشت تو اسیر

دریای من منو تا ساحلت ببر
اصلا بکش منو خاک منم بگیر

من عاشق تو ام تو عاشق نهنگ
بازم که کشته داد این جنگ بی تفنگ

هی ساحل منو با موج کم نکن
آروم تر بمون طوفان به سر نگیر

با یک سونامی بی رحم رو به من
آغوش وا کن و من رو بغل بگیر

 


عارف قهرمانزاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

نو نهالی وسط باغچه یه شک و یقین

چندی پیش تقریباً مقارن با زمان تولد خودم، دستگاه قضا بر آن شد که شعری از جنس تولد نامه بنویسم تا به همین واسطه بتوانم مروری بر اشعار سایر شاعران هم دل خود بکنم. 

عارف قهرمان زاده

وقت سوسو زدن حضرت ابلیس و خطا
بعد نه ماه به این ورطه کشاندید مرا

نو نهالی وسط باغچه یه شک و یقین
شاخه ام را نشکن برگ مرا باز نچین

زاده آخر اسفندم و آغاز بهار 
ابر بارانی من بغض من آرام ببار

طفل بودم که مرا پیر و علیلم کردند
پیش هر ناکس و کس زاده ذلیلم کردند

فصل قد قامت من شد و رسیدم به بلوغ
با دو خط شعر پر از بغض و غم انگیز فروغ

شهریارم پی کوی پدرم میگردم
من خودم را وسط معرکه ها گم کردم

مثل پروینم و با سوزن و نخ درگیرم
شیر دیوانه در مانده به صد زنجیرم

میوه کالی ام از باغ پر از قمری پیر
زحمتم را تو بکش دست مرا باز بگیر

من گرفتار همین شعر و همین حاشیه ها
خسته از وسعت بی طاقت این قافیه ها

محتسب نیست بیگوید که چه باید بکنیم
یک نفر چاره کند آنچه نباید بکنیم

حضرت عشق زمین خورده بی حال و نذار
مثل برفی سر این صفحه تاریخ ببار

زاده دردم و نالیدن و آشوب و سکوت
بعد نه ماه پس افتاده در این فصل هبوط

دان تسبیحم و با نخ به تو وابسطه شدم
قدری از ذکر بکاه از نفست خسته شدم

میروم گوشه ای آرام بگیرم ریرا
اخوان باشم و الهام بگیرم ریرا

مثل نیما بروم تا برسم آن ور دور
ساحلم پر شده از آدم در گیر غرور

بهمنی پورم و هر شب عقبت میگردم
از سمرقند و بخارا و خودم دل کندم

اهل کاشانم و سهرابم و باقی همه رنگ
منزوی زاده درگیر تم ماه و پلنگ

عمری از عشق و هم آغوشی باران گفتم
هرکه را عشق به فرمود از ایشان گفتم 

واژه ها را بچکان بر ورق خسته من
آخر و عاقبت شعر دو سر بسته من

عارف قهرمانزاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۱

او گئچن گونلردن چال یانا یانا

صدفلی ساز

 

صدفلی سازینا باسیب باغرینا
او گئچن گونلردن چال یانا یانا
خبر وئر نه زامان گله جک باهار
نه زامان دورنالار قونور ایوانا

نه زامان سونه جک ظلمین چراغی
نه زامان بیته جک آیریبیک چاغی
نه زامان کسیلیر قیشین آیاغی
نه زامان باهارلار گلیر میدانا

دونیانی بوغوب دو ظلمت نفسی
جانا گئتیریب دی شمرین نوه سی
داها دا خیردالیب بولبول قفسی
قول اولوب دنیامیز بالا شیطانا

قالانین بویونو بوکوب آیریلیک
داغلاری قازدیریب سوکوب آیریلیک
آشیما سویوخ سو توکوب آیریلیک
اینانین الین دن گلمیشم جانا
 
صدف لی سازینا غم یاراش ماسین
سون لر آراسی هئچ قاریشماسین
ملتین باغرینا درد یول آشماسین
اولاد لار بویونا اوخشاسین انا

ماکو بیر گوهر دی صدف ایچینده
وصف کله بیلمز شعر دیلینده
آختارما ماکو نو شاعیر جبین ده
سغیلماز ماکوموز شعره داستانا

ماکونون داغلاری دوشوب دو دیله
بیر کیشی ایستیرم قدرینی بیله
گوزلردن یاشلاری ایندیره سیله
قول لوق ائت میه بیزیم زامانا


ماکونون یازینی گورمک ایسته سن
اولیک ساچینی هورمک ایسته سن
دوزلوخ ده آتینی سورمک ایسته سن
گئدیرم  سویله سن توزلو تهرانا
 
سئویرسن  نئچه گون قوناغ اول منه
حرمت ائت مه لیم کونول دن سنه
سونرا دا قایدیب گئت سن وطنه
وصف ائیله ماکونو هر بیر اینسانا

داغلارین اوزون دن اریپ دی قار
هاهان دی بو گون لر قار گولو چیخار
بارلانیپ باغلار دا آلما جیلانار
گرک چی گورمه غی پیره جاوانا

عاشیق لار یوردودو فرهاد دان سوروش
او لارین یئرینی صیاد دان سوروش
دوز سوزو همیشه استاد دان سوروش
ماکولو جان وئرر گئلن مهمانا

عارف قهرمانزاده

 

 

عارف قهرمانزاده ۱ نظر ۲

امشب بیا و خیره به احساس من بمان

عارف قهرمانزاده

 

امشب بیا و خیره به احساس من بمان
لبریزم از سکوت پر از خاطراتمان

شاید به زخم این همه آتش که میزنی
پیدا کنم دو قطره از آن آب و آسمان

وقتی غروب به خانه نزدیک میشود
گوئی که میشوم شبحی بین مردگان

میتر سم از خیال خیانت که با من است
راحت نمیگذارد ام امشب به جانتان

دیگر غزل مجال نوشتن نمی دهد
از بس که وزن و قافیه گیج است و ناتوان

زخم دلم دوباره دهن باز کرده است
شاید رسیده عمق جراحت به استخوان

عارف قهرمانزاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

من تو را نقش زدم بر بدن کاشی ها

عارف قهرمانزاده


من تو را نقش زدم  بر بدن کاشی ها
بردم رنگ زدم دل نقاشی ها

نیوتون بودم در دامن من افتادی
 مثل یک حادثه در محفل عیاشی ها

من تو را کشف نکردم تو  خودت افتادی
و شدی موجب اینگونه غزل پاشی ها

دست بردم که تو را لمس کنم دود شدی
زاده شد از تب تو بوته خشخاشی ها

شوروی بودم و تو مثل لنین برگشتی
من ولی فکر نکردم به فروپاشی ها

عارف قهرمانزاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۱

چای دارچین و قند وانیلی

عارف قهرمانزاده

 

چای دارچین و قند وانیلی
ماجرای عجیب سیسیلی
بحث داغ تمام نشریات
از مضرات عقد فامیلی


صفحه اقتصاد تاکیدات
حکم محکوم شرح تهدیدات
بحث کمبود مهلک دارو
با وجود تمام تمهیدات


لغو اعدام لحظه آخر
یک تصادف دو کشته بابلسر
ازدیاد جوان سیگاری
مرگ یک زن درون بالا بر

 

نبش قبر دو مرده در پاریس
نرخ خوب فروش فیلم هیس
تیتر اول طلاق سیمین و
ماجرای گرفتن تندیس


شخص سوم همیشه یک جانی
رد مال دو مرد افغانی
کسب کار و رکود بی مفهوم
هی عرق های سرد پیشانی

ریش کافکا رژیم کم چربی
تحت تاثیر یک زن غربی
درد سنگین یک کمر بعدا
یک مسکن و خواب تک ضربی

تیتر دوم سقوط نرخ طلا
ارز یک پله  میکشد بالا
نفت یک پله میکشد پایین
خسته ام از تمام جریان ها

خسته ام از رسانه ها اخبار
خسته ام از متون پر تکرار
خسته یعنی که در غزل هایت
دست بردن به زور با اجبار


جبر یعنی که در اتاقی سرد
فکر کردن به یک زن نامرد
جبر یعنی که ناشر شعرت
درد ها رادوباره جارو کرد


شعر یعنی که وقت تنهایی
با نوشتن کنار می آیی
مینویسی که محرمت باشد
مثل افکار تلخ بیضایی


خسته ام از حقیقتی مرموز
حرف های قشنگ دامن سوز
خسته ام از رمان و شعر نو
خسته ام از همینک از امروز


خسته ام از هجوم بر بر ها
از تفاهم میان لشکر ها
عهد هایی که بسته خواهد ماند
محض تصدیق نا برابر ها


عارف قهرمانزاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

من مانده ام و وسعت سنگین راه ها

راه

 

من مانده ام و وسعت سنگین راه ها

با شرمی از نکرده ترین گناه ها


این شهر در مقابل من قد کشیده است

چون سوزنی گه گم شده ما بین کاه ها


سرخ و سفید و زرد رنگی نمانده است

من مانده ام و بوسه تلخ از سیاه ها


چون شاه کشوری که در آن کودتا شده است

دلگیرم از خیانت سخت سپاه ها


یوسف ترین شهر خودم بوده ام ولی

از قصر رفته ام و رسیدم به چاه ها


گرگینه های هیز و شکم باره در مسیر

باید گذشت از لب این پرت گاه ها


شعری چکید و قامت من را به خون کشید

هل من مبارزی وسط قتل گاه ها


من زنده ام هنوز و غزل فکر میکنم.

یک معجزه است در وسط مرده خواه ها


عارف قهرمانزاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

دختر شاه قجر باز چه خوابی دیدی

قهوه قاجار

 

 

قهوه چرخاندی و خواب از سر من قاپیدی
دختر شاه قجر باز چه خوابی دیدی


ته فنجان من از فال تو سر شار تر است
قدری آرام بگیر حضرت دیوانه مست

دست بردار از این شیطنت تکراری
در سرت باز بگو فکر چه چیزی داری


گفته بودم که سر آخر به تو سر میبازم
من خودم را سر این پیچ گذر میبازم

من زمین خورده و مفلوک تو بالا و بلند
بازی انگار تمام است عزیزم تو بخند

روز بر هم کنش عشق و غرور است نرو
چشم هفتاد و دو ملت همه شور است نرو

ترسم این است بگیرند و دچارت بکنند
گرگ ها نقشه کشیدند شکارت بکنند

این جهان جنگل انبوه شغال است و کلاغ
کرکسان بست نشستند در آرامش باغ

از تب تند خبابان گذرت خواهم داد
از سراشیبی تهران گذرت خواهم داد

از مبادا و مباد از لبه تیز هبوت
از هم آوردی انسان وسط سیب و سقوط


شاعر عارف قهرمانزاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰

دلتنگ ترین شعر مرا میخوانی

دلتنگ ترین شعر مرا میخوانی
انگشت به لب میبری و میمانی

لیلای اساطیری اندیشه من
اینک تو و این حالت سر گردانی

با این همه سرگیجه بعد از مستی
افسرده ترین حالت یک انسانی

یک روح به یک جن در گوشی میگفت
احساس منه دل شده را میدانی

آهسته برو که خون من گردن توست
هرچند که تو یک زن بی وجدانی

میخواهم از این گفته خجالت بکشم
اظهار نظر های به این عریانی

اما چه کنم که عالمی میدانند
ابعاد همین فاجعه انسانی

 

 

عارف قهرمان زاده

عارف قهرمانزاده ۰ نظر ۰
عارف قهرمان زاده:
نویسنده، روزنامه نگار، شاعر و پژوهشگر
زمینه فعالیت: گردشگری، جامعه شناسی و اکوتوریسم
بسیاری از مطالب و مفاهیم قابل اشتراک هستند به همین امید هنوز بلاگر هستم.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان